خاطراتم را ،
با زنجيري از پيچك ها ، به هم مي پيوندم ،
در گلبرگ هاي مريم ،
و با قطره هاي شبنم ،
مي نويسم و هديه مي كنم ،
اي كاش مي شد ،
روزي به باغ شقايق هاي وحشي رفت ،
و راز دل را ، با غمخواران مهربان گفت ،