سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]

 
قطره ای از دریا

i بالاترین لذات

چهارشنبه 84/7/6 ساعت 8:24 صبح

 

سلام

سلامی به دلچسبی آفتاب زمستانی

 

میدونید میخوام با همین کلمات خودمونی باهاتون حرف بزنم .

دوستان تا حالا در باره لذات فکر کردین؟

به نظر شما بالاترین لذت چیه که شما رو برای بدست آوردنش به حرکت وا میداره؟

مطمئنم همه شما یه سری از لذات معنوی و روحانی رو میگین .

چون برای همه ما واضحه که لذتهای مادی محدودند , چه زمانی و چه کمی و چه کیفی .

درست میگم ؟

ولی به نظر من یه لذت وجود داره که همه لذتها رو به خاطر اون میخواهیم !

اون لذت اینه که :

 آدم احساس کنه یکی هست که دوستش داره .

یکی هست که خاطرشو میخواد .

یکی هست که به حرفهای نگفته قلبش گوش بده .

یکی هست که بتونه وجود پر احساسشو بفهمه .

یکی هست که ..............

 

شما فکر کنید اگه از خدا اطاعت میکنید !

اگه سعی میکنید پا در راه روشنائی بگذارید !

اگه سعی میکنید چشمتون رو به زیبائی باز کنید!

اگه سعی میکنید از تاریکی جهل بگریزید !

اگه سعی میکنید رمز کائنات رو بفهمید !

اگه سعی میکنید رسالت آسمونی تون رو با موفقیت به پایان ببرید!

اگه سعی میکنید ............

همه اونا به خاطر اینه که اون حس دوست داشته شدن از طرف خدا رو کسب کنید .

 

راستی تا حالا طعم این لذت را چشیدین؟

 

من از خودم شروع میکنم

 

من اگه یه روز بفهمم یه انسان خوب و مهربون منو دوست داره و به هر حال برام ارزش و احترام قائله , به فکر راحتی وسعادت منه , حقیقتا غرق شعف میشم و یه کمی هم مغرور و همیشه با تداعی این موضوع لحظه لحظه های عمرمو لبریز از لذت

میکنم .

یا اصلا بهتره بگم :

تمام دقایقم رنگ و بوی زندگی به خودشون میگیرند .

 

قبول دارین ؟؟؟

 

حالا اگه یه کم فراتر نگاه کنیم

چه لذتی داره اگه بفهمم پدر مهربون و سخاوتمند عالم منو دوست داره ؟

چه لذتی داره اگه بفهمم که یه خدای خوب هست که نگران منه که  مبادا به سمت تاریکی برم !

مبادا نتونم به قدر کافی از زیبائی های عالم لذت ببرم !

مبادا لحظه های عمرمو زندگی نکنم و اسیر دام تکرار بشم !!!

مبادا ...............

 

واقعا چه لذتی داره ؟

این لذت چه قیمتی داره ؟

چقدر میفروشمش؟

 

مگه من همه لذتها رو برای کسب این لذت نمیخواستم ؟

مگه نمیخواستم کسی منو دوست داشته باشه ؟

یه مهربون , یه باوفا , یه بزرگ , یه عزیز

مهربونتر , باوفاتر , بزرگتر و عزیزتر سراغ دارین؟

نمیدونم آیا این لذت رو میفروشم یا با چیز دیگه عوضش میکنم یا نه ؟

نمیدونم !!!

تو چی؟

تو میفروشیش؟

چنــــــــــــــــــــــــــــــد؟

آدمای مهربون 

رفقای همدل و همزبون

همسفرای با صفا

 منو ببخشید , کسانی که منو میشناسند , میدونند این حرفا اصلا و ابدا جنبه نصیحت نداره , و فقط یه درد دل دوستانه هست وشما رو به خودم نزدیک احساس میکنم .

آسمون زندگیتون آفتابی و همه ایام به کامتون

 

                                                 تا درودی دیگه بدرود

 


نوشته شده توسط: چکاوک

نوشته های دیگران ()


i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

 کلمات از نگاه دیگر
[عناوین آرشیوشده]


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
36399

:: بازدیدهای امروز::
19


:: بازدیدهای دیروز::
0


:: درباره خودم ::

قطره ای از دریا

:: لینک به وبلاگ ::

قطره ای از دریا

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من ::

مهران
مستی من

:: آرشیو ::

آرشیو دو
آرشیو یک
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

:: خبرنامه ::