در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مىنمود . خردى دنیا در دیدهاش وى را در چشم من بزرگ مىداشت ، و شکم بر او سلطهاى نداشت ، پس آنچه نمىیافت آرزو نمىکرد و آنچه را مىیافت فراوان به کار نمىبرد . بیشتر روزهایش را خاموش مىماند ، و اگر سخن مىگفت گویندگان را از سخن مىماند و تشنگى پرسندگان را فرو مىنشاند . افتاده بود و در دیدهها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمىرفت حجّت نمىآورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمىنمود ، تا عذرش را مىشنود . از درد شکوه نمىنمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مىکرد مىگفت و بدانچه نمىکرد دهان نمىگشود . اگر با او جدال مىکردند خاموشى مىگزید و اگر در گفتار بر او پیروز مىشدند ، در خاموشى مغلوب نمىگردید . بر آنچه مىشنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مىآمد مىنگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
![]() |
![]() |
i سرنوشت
چهارشنبه 84/9/2 ساعت 12:49 عصر
سلام
سلامی به رسم عشق و دوستی
کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت !؟
روزها راگذراندیم تا به خوشبختی برسیم
افسوس روزهایی که گذشت روزهای خوشبختیمان بود !!!؟
زیباترین کلمه>>>>>>>>>>>>>عشق
پر احساس ترین کلمه>>>>>>>>>محبت
پرمعنی تریت کلمه>>>>>>>>>> نگاه
عالی ترین کلمه >>>>>>>>>>>دوستی
تلخ ترین کلمه>>>>>>>>>>>>جدایی
دردناک ترین کلمه>>>>>>>>>>خیانت
بدترین کلمه>>>>>>>>>>>>>تمسخر
مقدس ترین کلمه>>>>>>>>>>>خداوند
امیدوارم همه ایام به کامتون باشه ..... تا درودی دیگه بدرود
نوشته شده توسط: چکاوک
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من ::
:: آرشیو :: آرشیو دو :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
37055
35
38
آرشیو یک
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
![]() |
![]() |