ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
سه شنبه 83/12/25 ساعت 11:41 صبح
سلام دوستان عزیز
سلامی دوباره ،به سر سبزی برگهای تازه رسته ،به طراوت بهار وبه پاکی همه دلهای عاشق
دستهایم به آسمان است
.. دانه های تسبیحم را درآسمان رها میکنم
...دیشب نیمه های شب چشمهایم باز شدند
چند وقتی است که احساس نزدیکی بیشتری به تو میکنم!
شاید این حس هر از گاهی برای هر کسی که احساس تهی بودن به گلوگاهش رسیده باشد پیدا شود؛
و چه خوب است بهانه ای باشد برای نزدیکی به تو!
چه فرقی میکند این نزدیکی چگونه و به چه بهانه ای باشد .......
.. مهم اینست که روح من قلب من با تو یکی می شود
...و نتیجه اش آن غروری است که سرتاپای مرا میفشرد نه تنهایی وجود مرا
امروز بار دیگر این معنا برایم تداعی شد که زندگی لبریز است از ناشناخته ها ، لبریز است از اتفاقاتی که شاید بتوان گفت اجتناب ناپذیرند و برماست که با قلبی که همچون آئینه شفاف است سعی کنیم تابه درکی بهتر و بیشتر نسبت به ناشناخته ها برسیم .
ناشناخته ها همراهند با ترسی مبهم .......
اما درونشان جذابیت هایی نهفته است که باید کشفشان کرد و من می خواهم بشناسمشان به اندازه درک و فهم خودم ........
مهم نیست که بشود برای دیگران از ناشناخته ها سخن گفت ویا هر انچه که دریافته ایم را برایشان شرح داد مهم این است که من و تو به آن درک قلبی برسیم ، چیزی که باید با تک تک یاخته های وجود حس کرد و معنای زیبای زندگی را عمیق تر فهمید.
لب دریا و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
می بینی نازنین چه دنیای غریبی داریم ، می بینی ؟
تاوان همرنگ جماعت نشدن این روزها چه سنگین است ؟
اگر بخواهیم پاکدل بمانیم محکوممان می کنند به اینکه نمی دانیم عصر ،عصر کامپیوتر است ، عصر اینترنت و بیزینس است ،
عصر دو دوتا چهارتاست ......
آری عصر پیشرفت است ......
عصر دودوتا چهار تاست ....
گاه با خود می گویم کاش من در این عصر نبودم ،
نبودم تا نمی دیدم که بعضی ها چه بر سر دیگران می آورند ، نمی دیم که برای پیشرفت به جای اینکه دست هم را بگیرند پای هم را می کشند ،
نبودم تا نمی دیدم ......
عصر ما با عشق فاصله گرفته .....
می بینی ؟
می بینی که داریم به کجا می رسیم ...
می بینی که عشق را به چه سادگی به تمسخر می گیرند ...
ارزشهامان چه شده ؟
کجای کاریم ؟
می گویند برای پیشرفت در این روزها باید بی رحم بود ، باید بی احساس بود ،
باید خود را دید و بس !!
و گر نه در جا می زنیم و آنها محکوممان می کنند !!!
می بینی ما حتی دیگر اعتقادمان به شایستگی هم این روزها به ورطه فراموشی دارد سپرده می شود .... شایستگی دیگر به صداقت و نیت خالصانه نیست ، شایستگی دیگر به انسانیت و بزرگمنشی نیست ،
به علم و فهمیدگی نیست ......
این روزها شایستگی همراه با ثروت و چاپلوسی و دغل کاری خود را نشان می دهد .....
می بینی نازنین به همین راحتی معنای واقعی یک ارزش معکوس می شود ....
می بینی به همین سادگی یک ارزش برایمان در حقیقت به یک ضد ارزش می شود ......
کاش سبکباران ساحلها کمی اندیشه می کردند ....
************
سربلند باشین و ایام به کامتون باشه
پیشاپیش فرارسیدن عید باستانی نوروز و شکوفا شدن غنچه های بهاری رو به همه تبریک میگم.
بیاین این روزهای آخر سال دعای زیر رو با هم بخونیم:
بیاین با هم دعا کنیم , خدامونو صدا کنیم
که آسمون بباره, فراوونی بیاره
ازش بخوایم برامون , سنگ تموم بذاره
راههای بسته باز شه , هیچکی غریب نباشه
صورت و شکل هیچکس , مردم فریب نباشه
شفا بده مریضو , خط بزنه ستیزه
رو هیچ دیوار و بومی , نخونه جغد شومی
دعا کنیم رها شن , اونا که توی بندن
از بس نباشه نا اهل , زندونا رو ببندن
خودش میدونه داره , هر کسی آرزوئی
این باشه آرزومون , نریزه آرزوئی
سیاه و سفید یه رنگ بشه , زشتیهامون قشنگ بشه
کویرا آباد بشن , اسیرا آزاد بشن
خودش میدونه داره , هر کسی آرزوئی
این باشه آرزومون , نریزه آبروئی
تا سال دیگه خدانگهدار
نوشته شده توسط: چکاوک
i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من ::
:: آرشیو :: آرشیو دو :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
36405
25
0
آرشیو یک
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385